آیا شارحان نظریه های “پاتریمونیالیسم”، “سلطانیسم” و “دموکراسی های توده ای”، خود به خدمت شبکه های نئوکلاینتالیسم درآمده اند؟!

خود‌گفته

آیا شارحان نظریه های “پاتریمونیالیسم”، “سلطانیسم” و “دموکراسی های توده ای”، خود به خدمت شبکه های نئوکلاینتالیسم درآمده اند؟!

آیا شارحان نظریه های “پاتریمونیالیسم”، “سلطانیسم” و “دموکراسی های توده ای”، خود به خدمت شبکه های نئوکلاینتالیسم درآمده اند؟!

آقای مجتبی زارع تحلیلی بر چهل سالگی انقلاب نوشته اند که بسیار ثقیل و در عین حال خواندنی است

اینجا بخوانید

اگر حال داشتید و این مقاله را خواندید که پر از کلمات قلمبه سلمبه است

این را هم بررسی کنید که چرا؟ در طول مقاله و این همه تحلیل و بررسی و … نتوانسته تشخیص دهد که چرا در شرایطی تقریبا مشابه دعوای بین استاد تکنوکرات ها (هاشمی) و اساتید اصول گرایان (علی لاریجانی و قالیباف) و استاد اصلاح طلبان (مصطفی معین)
تفکری برنده شد که اساسا در کل مقاله جایش را تنها به یک حدس از حضور گفتمان «دولت سابق» داده است

واقعیت آن است که در دعواهای اخیر بین اصلاح طلبان و اصولگرایان همیشه یا تکنوکرات ها پیروز شده اند یا یک تفکر دیگر که خود را البته حداقل در ابتدا معتقد به ولایت نشان داده

شاید هنوز هم منتقدین ما ژانرهای خودشان را داشته باشند و گیشه ما ژانر دیگری دارد …

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.