برس به داد فراقت ای بودن ناب​

خود‌گفته شعر عاشقانه

برس به داد فراقت ای بودن ناب​

hotdesert

برس به داد فراقت ای بودن ناب​

خیال خواب رخت را نمی‌دهم به شراب

نمی‌روم چو نباشی ولو به قصد عذاب

نمی‌دهم به کسی سایه‌نبودت را

کویر خسته ز خورشیدم ای ابر پرآب

من از مسیر رسیدن به تو چه می‌دانم ؟

همین بسم که کشیدی دلم در این گرداب

حدیث صابر شاکر از عاشقت بشنو

که سر به پای تو دادن عسل تر از شهداب

حقیقت آنکه جماعت بدون تو خوابند

که در کناره‌ی آبیم و تشنه‌تر ز سراب

من انتظار ندارم دوباره برگردی

برس به داد فراقت ای بودن ناب​

 

این ناپخته کلام حاصل بیان مکتوب احساسات این حقیر است. با نشر آن ترجیحا با نام بنده و نقد آن من را خوشحال کنید.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.