در حسرت این عشق

خود‌گفته عاشقانه

در حسرت این عشق

در حسرت این عشق

یک عمر در حسرت معشوق ماندن به
که یک لحظه در حسرت عشق ماندن …

راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آن‌جا، جز آن که جان بسپارند، چاره نیست
هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود “در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست”
ما را ز منع عقل مترسان و مِی بیار! کآن شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد جانا! گناهِ طالع و جُرمِ ستاره نیست
او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جِلوهٔ آن ماه‌پاره نیست
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.