شبایه ۷ – فاشیست ها در بهشت!

خود‌گفته شبایه

شبایه ۷ – فاشیست ها در بهشت!

شبایه ۷ – فاشیست ها در بهشت!



* وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۴۸﴾
أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۴۹﴾
وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۵۰﴾
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿۵۱﴾ *

اصحاب اعراف (که اسم سوره اعراف از توصیف ایشان آمده) خیلی جالب هستند. افرادی که می‌توانند خوبان و بدان را در جهنم و بهشت از روی سیمایشان تشخیص دهند. اعراف بر سر دسته ای که از ظاهرشان شناخته می‌شوند فریاد می‌زنند آن چیزی که جمع کردید و آن تکبر و خودبینی و خودبرتربینی که داشتید شما را راضی نکرد.
بعد با طعنه دسته دیگری از بهشتی ها را به ایشان نشان میدهند و می‌گویند آیا این دسته همان ها نیستند که قسم میخوردید رحمت خدا به ایشان نخواهد رسید!!؟
اعراف به جهنمی ها میگویند حالا می‌بینید که بهشتی ها در حالی وارد بهش میشوند که به ایشان گفته میشود نه ترسی خواهید داشت و نه غمی!
معلوم میشود که این دسته بهشتی در دنیا مورد وحشت و اذیت همان دسته جهنمی قرار گرفته بودند.
و تازه گویا دسته جهنمی خود را مالک این دسته بهشتی هم می‌دانستند و انگار تکبری که داشتند نوعی فاشیست و برده داری قومی بوده. چون در ادامه طبق عادت دنیایی خود از بهشتی ها چنینی می‌خواهند.
جهنمی ها فریاد میزنند بر سر بهشتی ها که افیضو علینا (یعنی مثل میهمانی که از ما پذیرایی می‌کردید) از آبی که خدا به شما داده و یا هر چیزی که خدا به شما داده به ما بدهید. و بهشتی ها گویند خدا این مطاع را بر شما حرام کرده، نمی‌گویند که نمی‌شود یا نمی‌دهیم.
این حس عجیب بین این دو باقی مانده جالب است اما در آیات بعد توضیح کاملترین داده است.
آن دسته جهنمی دینشان را ابزاری برای بیهودگی و بازی کرده بودند و زندگی دنیایی که داشتند آنها را غره کرده بود. در دنیا در تلاش با نشانه‌های ما تلاشی نکردند و دیدار در چنین روزی را فراموش کرده بودند. پس خدا هم می‌گوید که آن‌ها را در آن روز فراموش می‌کنیم.
انگار این آیه در وصف حال برده‌داران باشد. کسانی که ادعای دین داری و بهره‌مندی از رحمت خدا داشتند و این در حالی بود که دین برایشان جز بازیچه و وسیله تفریح و خوشی نبود و زندگی خوبی که داشتند آن‌ها را گمراه کرده بود و از همه مهمتر و بدتر آنکه خودشان را قومی برتر می‌دانستند که خدا به ایشان مهر و محبت دارد و به دسته خدمتکار خود به چشم افرادی بی‌نصیب از مهر خدا نگاه می‌کردند. آن‌ها را با این نگاه غمگین می‌ساختند و همچنان ایشان را می‌ترساند از اینکه بخواهند خود را هم‌تراز با خودشان بدانند.
گویا این بردگان هم شناخته شده بودند مثلا یک نسل مشخصی بودند چه این‌که در مقابل جهنمی‌ها نیز در آخرت از ظاهرشان شناخته می‌شوند.
تذکر: متاسفانه ما هم گاهی تصور می‌کنیم که لطف خدا فقط شامل ما می‌شود و عبادات سایرین به دلایلی مقبول درگاه حق نیست.

خدا ما را از تکبر ناشی از حیات خوب دنیایی و نگاه ابزاری به دین نجات دهد

@shabayeh

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.