در هوای هوس!
26 شهریور 1403 1403-06-26 22:14در هوای هوس!
فیلم ایسلندی تاچ یا لمس از آن ترسیم های غربی از عشق است که ما معمولا نمیپسندیم.
خطر لو رفتن فیلم!
فیلم کریستوفر پیر را در حال یافتن میکی نشان میدهد و در کل فیلم خاطرات او مرور میشود. داستان اصلی در فضای لندن پنجاه سال پیش رخ میدهد. میکی دختری ژاپنی در اولین دیدار از پسر خوشش امده و به پدر میگوید که او را استخدام نکن ( چون من نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم!) ولی پدر میگی حرف گوش نمیدهد و کریستوفر را استخدام میکند. پدر میکی بازمانده از هیروشیما است و با ازدواج میکی مخالف است. چون فکر میکند فرزند او معلول میشود وازدواج فقط به درد های او اضافه میکند. این را صاحب خانه کریستوفر هم میگوید. میگوید مراقب باش!
میکی نامزد دارد و با نامزدش رابطه دارد و اینکه نامزدش او را نمیگیرد برایش سخت قابل درک است برای همین با او به هم میزند.
اینجا یک تقابل بین فرهنگ شرقی و غربی وجود دارد. در فرهنگ غربی رابطه بدون عشق و تمایل به ازدواج کاملا جا افتاده است. میکی برای همین از کریستوفر سوال میپرسد. اولین ارتباط صمیمانه انها با لمس شروع میشود و کلا هم که اسم فیلم لمس است. رابطه هم همش در آغوش یکدیگر تعریف شده.
یعنی از آن عشق های پاک شرقی که دو نفر از دور عاشق هم باشند خبری نیست. البته من فیلم را در فیلیمو دیدم و حاوی هیچ صحنه ای نیست اما خوب داستان مشخص است و با وجود حذفیات این لمس کردن در فیلم خیلی واضح نشان داده شده. تمایل ادم ها برای دست دادن و بغل کردن در هنگام کرونا با وجود منع شدن آن. همچنین رفاقت های ناگهانی غریبه ها و عمق عجیب رابطه های یک شبه ادم ها در این فیلم خیلی به وضوح نشان داده شده است.
این فیلم از آن جهت جالب است که توصیف غربی از عشق را در حالتی افراطی به خوبی نشان داده. در نهایت متوجه میشویم که میکی از کریستوفر در همان چند بار رابطه بچه آورده و وقتی پدرش فهمیده و چون در لندن امکان کشتن فرزند معلول وجود ندارد او را به ژاپن بر میگرداند. میکی حاضر نمیشود به کشته شدن فرزندش (که احتمالا الوده به تشعشعات است ) رضایت بدهد. در نتیجه فرزند پسر کریستوفر و میکی به پرورشگاه سپرده میشود! ولی در اخر فیلم میکی و کرستوفر خیلی شیک و مجلسی با هم دیدار کرده اند و خلاصه وصال حاصل شده همچنان به عنوان دو غریبه به دیدار آکیراسان فرزند مشترکشان میروند.
فیلم حال شما را انقدر خراب میکند که بعدش یکم باید به لیلی و مجنون خودمان فکر کنید تا حالتان خوب شود.
البته این سلیقه من است که بزرگ شده داستان های تلخ و شیرین عشق شرقی هستم و الا شاید نسل امروز تعبیر دیگری از عشق داشته باشد. هر چه باشد این فیلم در نقطه ای افراطی از تعریف عشق قرار دارد.
برای همین من فکر میکنم بهترین تعبیر از این فیلم همین جمله باشد. در هوای هوس!