شبایه ۳ – همه امرا بپذیر!
26 فروردین 1402 1403-06-16 22:50شبایه ۳ – همه امرا بپذیر!
* هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿آل عمران 7﴾ *
و او کسی است که کتاب را فرستاد
از اوست آیاتی محکم و نفوذ ناپذیر که آنها کتاب مادر ( الان هم تعبیر داریم مثلا میگوییم مادربرد کامپیوتر) هستند و دیگر شبه گونه های است
و اما کسانی که در قلبشان یک گیری دارند دنبال شبهه ناک ها میگردند چون دنبال پنهان کردن حق با باطل(فتنه) هستند و می خواهند که آن را به نفع خود تعبیر کنند و کسی جز خدا تعبیر آن شبهه ناک ها را نمیداند
ولی آن ها که در علم واقعا راسخ هستند، راسخ یعنی درک کلی و تصویر درست از مسایل را بدون اغماض و شخصی سازی میتوانند بسازند، چنین میگویند:
ما به این کتاب ایمان آوردیم
کل این کتاب از پروردگار ماست
رب یعنی کسی که نیاز ما را میداند و نیاز ما را میشناسد
و فقط آدم های باهوش از این که گفتیم چیزی می آموزند
چون حر به حسین رسید
راه را بر او و خانواده اش بست
و پشت امام نماز گذارد
سپس حسین با او هم قدم شد
و این آخرین صحبت ها بود
و حسین چند سوال پرسید و چند جواب شنید
گفت بگذار من به سمت دیگر بروم
و حر که باهوش تر از این حرفها بود
ماموریت خود را ناتمام نگذاشت و حسین را نگه داشت
و حسین فقط این را گفت
حر
*من و تو هیچ کدام از آن دسته نیستیم که بخشی از کتاب را قبول کنیم و بخشی را دور بیاندازیم*
حسین حر را به یک کل منسجم خواند
و حر باهوش تر از آن بود که تکان نخورد
حسین به خیمه خود رفت
و حر به خیمه خود
وقتی حر از خیمه در آمد
آزاد شده بود
و به سوی حسین ره سپار گشت
@shabayeh