گر تو را، با ما، تعلق نیست، ما را، شوق هست… …
آرزو کن با من مای ما من نشود سایهات از سر …
ای روی تو راحت دل من چشم تو چراغ منزل من …
گذر تک تک این ثانیههای سپری گشتهی عمر، به قدیمی شدن …
که میرود به شفاعت که دوست باز آرد؟ که عیش خلوت …
صد جام اگر آرند، یکبار کند مستم یکبار پیام دوست، صدبار …
ستارههاست همه عقلها و دانشها تو آفتاب جهانی که پردهشان بدری …
امام علی(ع) برای غفلت آدمی همین بس که همتش را در …
میان باغ حرام است بی تو گردیدن که خار با تو …
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند من چنینم که نمودم، …
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو … …
گفتم بدم تااا تو همه فاااصله هاا رااا تا زودتر از …
بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد دولت خبر ز راز نهانم …
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن به ازین دار …
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق، و گرنه از …
ما به این دنیا آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا …