آن کس که آفریده نگاهت خمار بود در خلق و آفرینش …
غزلم درهای از نسترن و شببوهاستمرتع درمنهها، دهکدهی آهوهاست این طرف …
تونه دوری تا انتظارت کشمو نه نزدیکیتا دیدارت کنمو نه از …
بهار، باغ، جویِ زلاللباس، تن، صدای توستامید، ساز، ترانه هانگاه، دست …