به تاب موی مجعد گره گشایی کرد
2 تیر 1401 1402-01-10 14:16به تاب موی مجعد گره گشایی کرد
غزل سرود و دمی عاشقی هویدا شد
وزان پیاله مستی خمی هویدا شد
به تاب موی مجعد گره گشایی کرد
همین که در ره عشق، مشکلی هویدا شد
به چشمْ غمزهی عاشق کشی فراهم کرد
ببُرد دیده یعقوب و یوسفی هویدا شد
دهان گشود و حکایت به قصهها پیوست
به قتلگاه لبش قاتلی هویدا شد
شکست وزنه و معیار و پیمانه و مکیال
همین که قدر دهانش چانه ای هویدا شد
کساد شده بازار گل فروشی شهر
چو دست گشود و ز لطفش رازقی هویدا شد
به طعم خوب زبانش، ببرد طبع دلم
بچید واژهی تقدیر و حافظی هویدا شد
این ناپخته کلام حاصل بیان مکتوب احساسات این حقیر است. با نشر آن ترجیحا با نام بنده و نقد آن من را خوشحال کنید.