روزی از این دیار گذر میکنم به دور از خاطرات کهنهي …
محبوب من! عاشقی تعطیلی ندارد و تا دنیا دنیاست، عاشق عاشق …
خیال خواب رخت را نمیدهم به شراب نمیروم چو نباشی ولو …
ما سوگوار ندیدن ماه دیشبیم خواب دیدگان بی زبانِ بی مخاطبیم …
مرا به چشم زخمه میزنی و نمیبُری منرا تو این حجاب …
شب خوش ای ستارهی آبی در هوای ابری پاییز من تنم …
درگیر مه چهارده چشم تو بودم از یاد دلم رفت شعری …
تنت دریای پر عمق نهنگ آلود مرد افکن و من غواص …
خدایا میشود بت ها به اذن تو جان گیرند به نام …
غزل سرود و دمی عاشقی هویدا شد وزان پیاله مستی خمی …
سَلِ المَصانعَ رَکباً تَهیمُ فی الفَلَواتِ [درباره چشمهها از سوارانی که …
مرا هزار امید است و هر هزار تویی! شروع شادی و …
آن کس که آفریده نگاهت خمار بود در خلق و آفرینش …