سایت شخصی حسین احتسابی
7 شهریور 1399 1402-09-17 19:03سایت شخصی حسین احتسابی
وبلاگ شخصی من، حسین احتسابی
جایی برای ننوشتن !
من سالخورده پیر خرابات پرورم
مستی به آب یک دو عنب کار بنده نیست
دوست دارم مفید باشم
این جا بیشتر جایی است برای ننوشتن هایم ..
نوشتههای پراکنده من
پرواز به چین بی منت و ارزان قیمت
بسمه تعالی در مورد سفر به چین، باید گفت که هزینه ماهان حداقل ۱۰۸ میلیون تومان است که البته با تخفیف دانشجویی میتوان قیمت های پایین تری هم گرفت اما …
شب خوش ای ستارهی آبی
شب خوش ای ستارهی آبی در هوای ابری پاییز من تنم بسیار سوزان است و از امید دیدنت لبریز روی تختی کنار یک دیوار چشم بیمار من به رویت تیز …
لبش چو مسیحا دمی از بهار میگوید
لبش چو مسیحا دمی از بهار میگوید دوای درد دل داغدار میگوید نشسته ای ز فراغ و منتظر به وصال!؟ حدیث جنگ و جهاد و جدال میگوید این ناپخته کلام …
داده نمایی نه گانگی خلاصه همه شخصیت ها
انیاگرام دانشی است که به شما کمک میکند شخصیت خودتان و بقیه رو بشناسید. و حساسیت های آن ها را درک کنید. …
درگیر مه چهارده چشم تو بودم
درگیر مه چهارده چشم تو بودم از یاد دلم رفت شعری که سرودم در حال تماشای رخت ثانیه لغزید زان لحظه که روی قمرت را نستودم این ناپخته کلام حاصل …
تنت دریای پر عمق نهنگ آلود مرد افکن
تنت دریای پر عمق نهنگ آلود مرد افکن و من غواص نوپای هوس باز صدف گردم نه با اندیشهی سوداگری در جان تو گردم به امید تو جسمم را در …
من آن بت را چنین دیدم و این بت را چنان دیدم
خدایا میشود بت ها به اذن تو جان گیرند به نام تو نفس گیرند و با یادت جهان گیرند خدا یا میشود در لحظه ای ساقی شود راوی؟ و آغاز …
به تاب موی مجعد گره گشایی کرد
غزل سرود و دمی عاشقی هویدا شد وزان پیاله مستی خمی هویدا شد به تاب موی مجعد گره گشایی کرد همین که در ره عشق، مشکلی هویدا شد به چشمْ …
روزی به دیار یار راهی بودی
روزی به دیار یار راهی بودی وندر کمرش دست، حصاری بودی ابری به گرفتاری زلفش پیچید بغضی تر و باران بهاری بودی دریا به دهانش لب ساحل بودم مد نفس …
مرثیه متروپول
آبادان واژگان عاشقانه ای دارد، هوای گرم و مردمانی خونگرم، امکان ندارد حلیم ایستگاه هشت را بخوری و غرق صدای شاد و صمیمی صحبت های صبحانه کارگران ابادانی نشوی، خوراکی …